چه افتخار بزرگی اگر کنار تو باشم
شهاب سنگ گرفتار در مدار تو باشم
تو قاف قله ی عشقی، اجازه هست پس از این
که مرغ زار تو در بند مرغزار تو باشم؟
در انتظار تو سنگ تو را به سینه زدم تا
به جرم میوه ی ممنوعه سنگسار تو باشم
قرار اول پاییزمان که یادت هست؟
تو جان به کف برسی من پیاله دار تو باشم
چقدر گریه و خواهش، در انتظار تو تا کی
شبیه قطره ی سیماب بیقرار تو باشم؟
"به سنگفرش تو این خون تازه باد حلال"
کمال دارم اگر در طناب دار تو باشم
برای این همه لغزش خدا کند که نبخشی
مرا به گوشه ی چشمی و شرمسار تو باشم
تباه شد شب و روزم سیاه مثل دو چشمت
نشد که شاعر خوبی به روزگار تو باشم..
.....یسنا فاضلی.....
برچسب : برج,ورزنه,اعتراض شرق اصفهان,شعر نو,شاعری,شعر جدید,ورزنه سیتی,ورزنه نگین شرق اصفهان,برج کبوترخانه ورزنه,میراث فرهنگی ورزنه, نویسنده : هــــــــــادی baran-ss-varzaneh بازدید : 578